گفتن ار عدالت چه آسان است و عادل بودن چه سخت! همه از عدالت و اجرای آن، اگر من کاره ای بودم می گویم و فراموش می کنیم در ایلام عدالت حلقه مفقوده انسانیت است. هم استانی های ما در قرن دیجیتال، صفحات بدون دکمه، بلوتوث و کارت های اعتباری هنوز آب آشامیدنی ندارند و مسولان ما در سطوح مختلف دم از عدالت می زنند! مدرسه مجلل و با امکانات فرزندان ایلام در بسیاری از روستاها هنوز هم یک کانکس فلزی بدون روح است، در بسیاری از مناطق پرجمعیت استان حتی یک اورژانس نیمه مجهز وجود ندارد و مسولان استان از عدالت حرف می زنند آری مسئولانی که قبل از مسئول شدن دایه دار عدالت و برابری هستند حال فراموش کرده اند که روزگاری آرزو داشتند مدیر شوند، نماینده شوند، مسئول شوند تا عدالت را اجرا کنند...! حال چه بر سرشان آمده است...؟
آیا چسپیدن به یک میز چوبی بدون روح واقعاً به فراموش کردن هم استانیهایی که از رگ و خون تان هستند می ارزد؟
آیا نمی شود یا نمی خواهید "من فردی" را فراموش کنید و و به "مای انسانی" فکر کنید؟
چرا از همان هایی که در موقع انتخابات از شما غافل نشدند و صندلی های نرم بهارستان را میزبان شما کردند غافل شده اید؟
تا کی می خواهید ایلام برای خودش هم غریبه باشد؟
ما می دانیم که می شود و می توانید پس چرا نمی خواهید که بشود و می گوید نمی توانیم؟؟؟؟؟
درد مشترک جدا جدا درمان نمی شود، پس درد مشترکمان را باهم فریاد بزنیم saeedheidari1983@gmail.com
حرف باید زد
درد باید گفت
دشت باید شد و خواند
کوه باید شد و ماند
تو اگر بنشینی، من اگر بنشینم، چه کسی برخیزد، چه کسی با دشمن بستیزد!!!
تو اگر برخیزی، من اگر برخیزم
همه بر می خیزند....
سرشماری سال 1390
جمعیت: 557599 نفر
متوسط رشد سالانه: 0/43 درصد
سهم از جمعیت کشور: 0/74 درصد
میزان شهرنشینی: 64 درصد
باسوادی: 82/3 درصد
تقسیمات کشوری سال1391
مساحت: 20132.844 کیلومتر مربع
تعداد شهرستان: 9
تعداد بخش: 21
تعداد دهستان: 41
تعداد شهر: 22
تعداد آبادی دارای سکنه: 668 روستا
منبع: سایت رسمی مرکز آمار ایران
گاهی گمان نمیکنی و می شود!
گاهی نمی شود که نمی شود!
گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست،
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود!
گاهی گدای گدایی و بخت نیست،
گاهی تمام شهر گدای تو می شود...!!!
هلیلان دوباره در حال تبدیل شدن به سرزمین کهن و قهرمان پرور است، سرزمین فراموش شده ای که گهگاهی احساس می کنی حتی جزء حوزه استحفاظی خدا هم نیست و آنقدر غریبانه در غربت خود زندگی می کند که شنیدن واقعیت آن هر وجدان خفته ای را به ترحم وا می دارد. سرزمینی که فقط در آستانه انتخابات اسمش بر سر زبانها می افتد و به اعتقاد خیلی ها جزء تاثیر گذارترین مناطق در نتایج حوضه انتخاباتی شمال استان ایلام است. و چه تحقیر شدن بی انصافانه ای که آنانی که ادعای وجدان و انصاف می کنند از این مردمان می کنند که سادگی و صداقت تنها ویژگی برجسته شان است. مردمانی که تنها در آستانه انتخابات یادشان در همه اذهان زنده می شود و با طناب سادگیشان به سیاه چال آرزوهای برباد رفته شان سرازیر می شوند... آخ چه سادگی کودکانه ای و آخ چه سوء استفاده هایی که از این سادگی ها می شود... چه شیمی درمانی هایی که از طرف خود، همسر و خواهرشان وعده داده می شود و چه وعده هایی که فراموش می شوند تا حاصل سادگیمان بغض های عقده شده در گلویمان باشند، اما از سادگیمان باز هم می بخشیمتان، اما یادتان باشد که زمان سریعتر از آن می گذرد که فکر می کنی و صندلی های مثلث سبز بهارستان پایتخت هم دلنشین تر از ان است که بیخالشان شوی...! تو میایی و اما پاسخ ما دیگر آنی نیست که انتظارش را داری... آن روز دیر نیست ...
درد مشترکمان را با هم فریاد کنیم... .HEIDARI_MORAD@YAHOO.COM
